روزی که فهمیدم هستی...
یک هفته ای میشد که دلدرد امونم رو بریده بود. بی بی چکا پشت هم منفی بودن و من تقریبا مطمعن بودم خبری نیست. اون روز بعد دو روز تعطیل توی خرداد 96 صبح که بیدار شدم با یه بی بی چک خواستم تکلیفمو روشن کنم تا اگه منفی شد زعفرون بخورم. خوابالو و با چشمای خسته بی بی چک رو تست کردم. سریع دو تا خط افتاد. مگه میشه؟؟؟ ماه اولو بی بیچک مثبت؟؟؟ دویدم بیرون از دسشویی و بابایی رو بیدار کردم. اونم بهت زده بود و مثل من این سوال تو سرش اومد که... خوب؟ الان یعنی تمومه؟ یعنی یه نی نی تو دل آمنه هست؟؟؟ تا بعد از ظهر که بریم آزمایشگاه دوتای دیگه بی بی چک تست کردم ولی بازم باورم نمیشد. تو راه آزمایشگاه برای بابایی کار پیش اومد و مجبور شد بره. و من بر خلاف ت...
نویسنده :
آمنه
12:28